مشاوره روانشناسي روابط اجتماعي

وسواس احساس گناه چند مورد قابل بحث است . وسواس اصولا حس اضطراب زايي است كه مدام ذهن را گير خود ميكند . اين موارد شايد واقعي و شايد غير واقعي شند . اما تداوم آن است كه به زندگي ها آسيب ميرساند . وسواس احساس گناه ناشي از تقصيري است كه احساس ميكنيم يد مورد آن كوهي نميكرديم . وسواس احساس گناه بر چند نوع است . وسواس احساس گناه مورد دين و مذهب و وسواس احساس گناه مورد امور روزمره . ممكن است شخص وسواس براي فريضه هاي ديني و مذهبي خود احساس گناه كند . مثلا براي نماز خواندن . يا براي انفاق كردن به كسي كه ميتوانسته مالي را ببخشد . يا انجام فريضه حج يا رفتن به كربلا . اين فكر كه او يد اينكار را انجام ميداده و نداده ، ذهنش را مشغول ميكند و عث اضطراب او ميشود .

وسواس احساس گناه ممكن است مورد گناهي كه زماني مرتكب شده است شد . مثلا مالي را به ناحق از كسي گرفته شد . شق ديگر اين وسواس مربوط به امور زندگي ميشود . مثلا وظيفه خود را نسبت به پ ، ماو يا فرزندان بخوبي انجام نداده شد . حتي ممكن است وظايفش را خيلي خوب انجام داده ولي يك مورد حتي كوچك كوهي كرده است . اينگونه موارد مشاوره اختلال وسواس لازم است . براي اينكه بدانيم ريشه بوجود آمدن وسواس چه بوده حتما يد مشاوره روانشناسي انجام دهيم . اين مشاوره مان ، اساسي و ريشه اي خواهد بود  . برخورد خانواده شخص بسيار حساس است پس ضروري است كه افراد خانواده نيز مشاوره خانواده بگيرند .

اختلال وسواس احساس گناه

اختلال وسواس احساس گناه ريشه روان شناختي دارد . فرويد احساس گناه را عقده اوديپ مرتبط ميداند . او علاوه بر اين مورد اختلال وسواس احساس گناه را ريشه اضطراب  ميداند .اضطراب  زمان تغييرات جنسي . نظريات ديگري هم مورد احساس گناه وجود دارد . برخي معتقد هستند اختلال وسواس احساس گناه محوريت جنسي نداشته و مربوط به رشد رواني – اجتماعي ميشود . يعني شخص وسواس مدام فكر ميكند به ديگري آسيب رسانده است . احساس گناه ميكند و اين احساس ذهن او را گير ميكند .او كمتر افكار ست و مثبت زندگي كند . نتيجه احساس گناه ، اضطراب و افسردگي خواهد بود .

ريشه روان پويشي اختلال وسواس احساس گناه برخورد والدين ميشد . وقتي مدام به كودك تلقين ميكنند كه بروز و عمل به احساسات و تعاملات ، غير اخلاقي است . يا زماني كه بروز برخي كاستي هارا زندگي به گردن او مي اندازند . مثلا اگه تو نبودي من اينق بدبخت نميشدم . يا به خاطر تو من مات زندگي ميكنم . اين كودك هميشه خود را مقصر ميداند . احساس ميكند عث تيره بختي والدين شده است . صورتيكه واقعيت ندارد . يا اگر هم والدين به خاطر او به زندگي ادامه داده اند مسئول اين تعامل فرزند نيست . هركس مسئول تصميم ست يا اشته خود ميشد . بوجود آمدن اين حس دو دليل دارد . يا شخص خود برداشتهاي اشته دارد و ذهن غم انگيز دارد . يا برداشتهاي خود تعصب به خرج ميدهد و راه را براي برداشت مثبت ميبندد .

مان وسواس احساس گناه

مان وسواس احساس گناه به آسيب شناسي و مان ريشه اي بستگي دارد . اين آسيب شناسي فقط يد مشاوره و بعد از آن مراجعه به روانپزشك مشخص شود . مان وسواس احساس گناه صورتي ميسر است كه فرد خود متوجه اين اختلال شد و بخواهد كه مداوا شود . اولين قدم مان شناختي ، مشاوره است . مهارت خلاص شدن از افكار مزاحم . اين كه بتواند اين حس را از خود دور كند . مشاوران ابتدا او را طرز شناسايي رفر و افكار مزاحم آشنا ميكنند . اين كه بتواند تشخيص دهد كدام افكار ناست و آزار دهنده هستند . سپس طرز مقابله هجوم اين افكار را به او آموزش ميدهند .همين كه فرد بتواند اين مهارت را پيدا كند كه خود را مسئول هر پيامد و پيشامد ناگوار نداند بزرگترين قدم است .

پس مان وسواس احساس گناه سه مرحله دارد : شناخت ، كسب مهارت و تخليه ذهن از اين افكار .

مقابله وسواس احساس گناه

مقابله وسواس احساس گناه  وقتي ميسر ميشود كه خود را موظف به عمل به راهكارهاي مشاوره كنيم . اولين قدم براي سه مرحله شناخت ، كسب مهارت و تخليه ذهن اينست كه ور كنيم ما مسئول عملكرد و تصميم گيري ديگران نيستيم حتي اگر پيشنهاد دهنده شيم . اينكه بپذيريم ما هم مانند بقيه افكار بي نقص و كاملي نداريم . ياد بگيريم به جاي ديگران فكر نكنيم . بياموزيم براي عمر خود ارزش قائل شويم . زماني را كه براي انديشيدن به ديگران صرف ميكنيم به پيشبرد اهداف خود بگذرانيم . بپذيريم كه هر فرد مغز و انديشه آفريده شده پس خودش يد براي كارهايش فكركند . هر كس يد مسئوليت افكار و عملكردش را خودش بپذيرد . مقابله وسواس احساس گناه بوجود آوردن احترام براي خود ، افكار و لحظات زندگي مان ميسر ميشود .

وسواس احساس گناه شديد

وسواس احساس گناه شديد زماني است كه فرد بقي احساس گناه ميكند كه توان مقابله اين حس را ندارد . ذهنش براي هر تصميمي عاجز ميشود . وسواس احساس گناه شديد عث ميشود همه روزنه هاي اميد بسته شود . لحظات فرد وسواس ياس و نوميدي ميگذرد . او افسرده است . رنجور و ناتوان به نظر ميرسد . او ممكن است گناه بزرگي مرتكب نشده شد . به كسي آنگونه كه فكر ميكند آسيب نرسانده شد اما روان او زنجير شده رهاي احساس گناه است . براي رهايي از اين حس يد به خاطر آورد كه بخشودن كاري پسنديده است . همانگونه كه ما ديگران را ميبخشاييم يد خودمان را نيز ببخشاييم . همه اديان و مذاهب توبه و زگشت از گناه وجود دارد . توبه يعني بخشوده شدن پس احساس گناه جايگاه خود را از دست ميدهد .

يكي از آزار دهنده ترين وسواسهاي احساس گناه ، حسي است كه مورد فردي وفات يافته به شخص دست ميدهد . شخصي از دنيا رفته و فرد مورد كوهي كردن عملي نسبت به او شديدا احساس گناه ميكند . مثلا اگر پم را فلان دكتر ميبردم بيماريش زودتر خوب ميشد . يا به فلاني اگر پول ميدادم زندگيش كمتر دچار بحران اقتصادي ميشد . اين افكار مورد كسي كه ديگر اين دنيا نيست خوا مي آزارد . صورتيكه شايد اگر كوهي نميكرد بهتر بود ولي اكنون اين افكار مورد خود و خانواده و وظايف اجتماعيش كوهي ميكند . اگر مورد شخصي كه قا به جبران نيستم احساس گناه را كنار بزنيم ميتوانيم براي ديگران مفيد شيم . اين ور ميتوان زندگي مفيدتري داشت و خود را  از شر افكار منفي را رها كرد .

سخني كوه شما

بزرگان ميگويند احساس گناه بدتر از خود گناه است . مركز مشاوره آويژه ضمن تقدير از اعتماد شما براين زندگي آرامي آرزومند است .